English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6793 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
mobile equipment pool U بنه متحرک افزارهای ویژه درسطح گروهان و گردان ودسته
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
mobile lubricating equipment U تجهیزات روغنکاری متحرک
pool equipment U وسایل پارک موتوری
pool equipment U وسایل تعمیرگاه
mobile U روان سیال
mobile U پرجنبش
mobile U جنبان
mobile U جنگ متحرک
mobile U سیال تغییرپذیر
mobile U با تحرک
mobile U سیار
mobile U قابل حرکت
mobile U متحرک
mobile U تغییرپذیر
mobile U قابل تحرک
primum mobile U محرک اصلی
mobile charge U بار متحرک
mobile defense U پدافند متحرک
mobile employment U استفاده از توپخانه پدافندهوایی در نقش پشتیبانی ستونهای متحرک زمینی
upwardly-mobile U افرادیاگروهیکهدرحالپیشرفتباشند
mobile unit U واحدمتحرک
mobile phase U فاز متحرک
mobile plant U دستگاه متحرک
mobile warfare U جنگ سیال جنگی که در ان طرفین بامبادله اتش و کاربرد مانورو استفاده از زمین ابتکارعملیات را به دست گرفته وحفظ می نمایند
mobile reserve U احتیاط متحرک
mobile homes U تریلی
mobile homes U خانه متحرک
mobile home U تریلی
mobile home U خانه متحرک
mobile warfare U جنگ متحرک
mobile station U فرستنده متحرک
primum mobile U اسمان دهم
mobile repair shop U تعمیرگاه سیار
mobile training team U تیم اموزشی سیار
mobile drawer unit U قسمتکشویمتحرک
mobile turnable ladder U نردبان متحرک
mobile filing unit U قسمتفایلهایمسافرین
mobile passenger steps U پلههایمتحرکمسافرین
pool U سرمایهای که از سود چندشرکت فراهم میشود
pool U نقب زدن
pool U دسته زبده وکارازموده
pool U عده کارمند اماده برای انجام امری
pool U ائتلاف
pool U ائتلاف چندشرکت با یک دیگر
pool U کولاب
pool U برکه چاله اب
pool U حوض
pool U ابگیر
pool U استخر
pool U ائتلاف کردن سرمایه گذاری مشترک ومساوی کردن
pool U شریک شدن باهم اتحادکردن
pool U تصحیلات اشتراکی
pool U دوره
pool U قرقره متمرکز کردن یا محل تمرکز
pool U تعمیرگاه
pool U پارک موتوری
pool U چاله اب
pool U سوراخ کردن
pool U مخزن
pool U منبع
paddling pool U استخرمصنوعیکوچکمخصوصبچهها
pool cathode U کاتد مایع
rock pool U استخرکوچک
swimming pool U گرمابه [با استخر]
swimming pool U حمام [با استخر]
pool tube U لامپ مایع
gold pool U صندوق مشترک طلا
boat pool U حوضچه قایق
condensation pool U استخرانقباض
bottom of the pool U تهاستخر
pool tool U میله زنی
pool rectifier U لامپ مایع
pool rectifier U یکسوکننده مایعی
pool ball U هر یک از گویهای رنگی اسنوکر
motor pool U پارک موتوری
motor pool U خودروگاه
motor pool U گاراژ
motor pool U گروهی از وسائط نقلیه برای مقاصد نظامی یا حمل ونقل بنوبت
resting pool U حوضچه ارامش
storage pool U گروهی از دستگاههای ذخیره مشابه
wading pool U استخر کودکان
pool tool U حفاری با میله توپر
swimming pool U استخر شنا
buffer pool U تعدادی میانگیر که در دسترس سیستم کنترل ورودی-خروجی هستند
mercury pool cathode U کاتد جیوهای
indoor swimming pool U استخر سر پوشیده
olympic size pool U اندازه و طول استخر المپیک 05 در 12 متر
grid pool tube U لامپ مایع شبکه دار
normal pool level U تراز بهنجار مخزن
pill pool billiard U بیلیارد کیسه دار با تعیین شماره گوی برای هر بازیگربا ژتون یا گویهای کوچک مخصوص
physical motor pool U پارک موتوری ساختمان دار پارک موتوری تاسیسات دار
mercury pool tube U لامپ مایع
pool cathode tube U لامپ مایع
consolidated motor pool U خودروگاه تمرکزی خودروگاه عمومی یا مشترک
How deep is the swimming pool ? U گودی این استخر چقدر است ؟
straight pool billiard U بازی مداوم 1/41 بیلیاردکیسهای
To pool resources to gether . U کلیه منابع وامکانات موجود را یک کاسه کردن
bumper pool billiard U بیلیارد روی میز کوچک با 2سوراخ درانتها
All members are entitled to use the swimming pool. U همه اعضاء حق دارند از استخر شنا استفاده نمایند
Football pool [British English] U قماربازی روی نتیجه بازی تیمهای فوتبال
equipment U وسایل مورد نیاز برای کار در یک کارخانه یا شرکت
equipment U ساز و برگ
equipment U خطای سخت افزاری و نه نرم افزاری
equipment U تجهیزات
equipment U ساز وبرگ
equipment U دستگاه
equipment U تجهیزات جنگی وسایل الات و ابزار
equipment U اثاثه
equipment U اثاثیه
equipment U تجهیز
equipment U لوازم
accessory equipment U تجهیزات یدکی
radar equipment U تجهیزات رادار
ancillary equipment U equipment peripheral
ancillary equipment U وسیلهای که کاری را ساده تر میکند ولی واقعا نیاز نیست
peripheral equipment U تجهیزات جنبی
ancillary equipment U تجهیزات اضافی
output equipment U تجهیزات خروجی
accessory equipment U وسایل یدکی
sampling equipment U دستگاه نمونه گیر
sonic equipment U وسایل اوایی
equipment rack U پایهوسایل
equipment lock U قفلتجهیزات
equipment compartment U کوپهتجهیزات
camping equipment U لوازم مخصوصاردو
x ray equipment U تجهیزات اشعه رونتگن
two way telephone equipment U تجهیزات مکالمه متقابل تاسیسات مکالمه تلفنی
test equipment U دستگاه ازمایش لامپ
test equipment U وسایل ازمایش
telephone equipment U تجهیزات تلفن
telephone equipment U دستگاه تلفن
technical equipment U تجهیزات فنی
table of equipment U جدول ساز و برگ
ventilating equipment U تجهیزات تهویه
standby equipment U تجهیزات جانشینی
sonic equipment U وسایل اوازی
transfer equipment U تجهیزات
mechanical equipment U تجهیزات مکانیکی
garage equipment U تجهیزات گاراژ
control equipment U ابزار نظارت
handling equipment U تجهیزات بار
honing equipment U تجهیزات سنگ زنی
control equipment U ابزار وارسی ابزار پایش
machine equipment U تجهیزات ماشین
check out equipment U وسایل بازدید محل
check out equipment U وسایل ازمایشگاهی
auxiliary equipment U تجهیزات جانبی
extra equipment U متعلقات ویژه
extra equipment U تجهیزات اضافی
equipment reserve U ذخیره تجهیزاتی
cryptoancillary equipment U وسایل و تجهیزات رمز وسایل تامین ارسال رمز
deadlined equipment U لوازم و تجهیزات از کار افتاده
electric equipment U تجهیزات الکتریکی
equipment bag U ساک دستی بازیگر
equipment bay U محفظه یا جعبهای که تجهیزات الکترونیکی در ان نصب میشود
equipment compatibility U همسازی تجهیزاتی
equipment failure U خرابی تجهیزاتی
equipment logbook U دفتر تجهیزات
equipment logbook U دفترچه خدمتی تجهیزات
auxiliary equipment U وسائل کمکی
auxiliary equipment U وسایل کمکی
ancillary equipment U وسیله جانبی
nitriting equipment U تجهیزات ازت دهی
ancillary equipment U تجهیزات جانبی
authentication equipment U وسایل تعیین نشانی
ancillary equipment U تجهیزات پیرامونی
auxiliary equipment U تجهیزات کمکی
auxiliary equipment U وسایل یدکی
authentication equipment U وسایل تعیین معرف
protective equipment U تجهیزات حفافتی
paint spraying equipment U تجهیزات رنگ پاشی
mold making equipment U تجهیزات قالب سازی
technical equipment compartment U قسمتوسایلتخصصی
peripheral equipment operator U متصدی تجهیزات جانبی
error of measuring equipment U خطای وسیله اندازه گیری [ریاضی]
emergency brake equipment U تجهیزات ترمز اضطراری
oil reclamation equipment U تجهیزات احیا روغن
dust collection equipment U وسایل گردگیری
I expended all my capital on equipment. U تمام سرمایه ام راصرف خرید لوازم کردم
crushing and grinding equipment U دستگاههای خرد کننده
original equipment manufacturer U شرکتی که قط عاتی ایجاد میکند با استفاده از قط عات ابتدایی سایر تولیدکنندگان و محصول را برای برنامه خاصی طراحی میکند
data terminal equipment U تجهیزات ترمینال داده
data communications equipment U تجهیزات ارتباطات داده ها
digital equipment corporation U سازنده انواع سیستمهای مینی کامپیوتر
core blowing equipment U تجهیزات دمیدن هسته
producer durable equipment U تجهیزات با دوام تولیدی
induction melting equipment U تجهیزات ذوب القائی
original equipment manufacturer U سازنده تجهیزات اصلی
concrete vibrating equipment U ویبراتور بتن
automobile radio equipment U رادیوی اتومبیل
heat treating equipment U تاسیسات عملیات حرارتی
precision measuring equipment U تجهیزات سنجش دقیق
image conversion equipment U دستگاه مبدل تصویر
airborne intercept equipment U وسایل استراق سمع هوابرد
aircraft mission equipment U وسایل لازم برای انجام ماموریت هواپیما
aircraft role equipment U تجهیزات لازم برای انجام ماموریت هواپیما
t parameter equipment circuit U مدار معادل به صورت " T "
ground airport equipment U تجهیزاتزمینیهواپیما
fired process equipment U دستگاه خشک کن شعلهای
heating/air conditioning equipment U وسائلگرمادهی
table of organization and equipment (toe U جدول سازمان و تجهیزات
Recent search history Forum search
1چطوری میتونیم از استخر و باشگاه ورزشی اینجا استفاده کنیم
2برنامه استخر
2برنامه استخر
1Oem
0dump valve button و buffer volume button این دو عبارت چه معنی دارند زمینه بیهوشی دامپزشکی و ونتیلاتور
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com